توضیح تصویر تبلیغات در فایل باران توضیح تصویر
یکی را عسس دست بر بسته بود

همه شب پریشان و دلخسته بود

به گوش آمدش در شب تیره رنگ

که شخصی همی نالد از دست تنگ

شنید این سخن دزد مغلول و گفت

ز بیچارگی چند نالی؟ بخفت

برو شکر یزدان کن ای تنگدست

که دستت عسس تنگ بر هم نبست

مکن ناله از بینوایی بسی

چو بینی ز خود بینواتر کسی

 

[three_fourth padding="4px 2px 2px 0"][/three_fourth]
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تبلیغات شما در سایت تبلیغات شما در سایت تبلیغات شما در سایت
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
X