Uncategorized ادبی دستهبندی نشده filerain دی 22, 1401دی 22, 1401 شعری از علیرضا ایمانیفر خورشید زمان همه سقوط تو را از مناره دیدندولی من دیدم پرواز کردیایثار را وقتی در تشنگی ننوشیدی و خورشید را همیشه در آسمانی کههفتاد و دو ستاره گردش میچرخید و سنگهای زمینش خون گریه میکرد■ حیفخواب بودم آن زمان بیدار گشتمکه نماز میخواندندبرای من! خورشید زمانشعری از علیرضا ایمانی فرکتاب پیاده تا ماه بیدارم نشر خادم الرضاء ترجمه سکوت ميخواهم فرياد بزنمتو رانه تو راسکوت قرنهايم را شايد اين سکوت تلخ را کسي ترجمه کند! 5/5 Facebook Twitter Youtube ایمانی فرخورشیدزمان