نقد شعری از علیرضا ایمانیفر در کتاب از جنوب گریه ها- جلد پنجم این کتاب در سال 1397 به کوشش شهرام فروغی مهر در نشر کتاب هرمز به چاپ رسید. با کدام کلام تو صیقل بدهم دل زنگ زدهام را مگر دلها هم زنگ میزنند؟ شعرهایی با عباراتی کوتاه که بیشباهت به برخی کاریکلماتورها نیستند و یا سهگانیها. اما غیر از بیان حسّی شخصی و دغدغههای فردی که عشق را به چالش میکشند و ایجاد نوعی بازی زبانی که شعر را لوس میکند. انگار شاعر خواسته که با ردیف کردن واژگان و سطوری که معنایی را میرسانند، جملاتی قصار را جایگزین
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ****** از نامه سیاه نترسم که روز حشر با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم **** خوبان را باید روی چشم ها گذاشت … کجایی ؟! چشم هایم بهانه ات را گرفته اند ! ***** من قصه تو را تا ابد اینگونه آغاز میکنم : یکی بود هنوزم هست خدایا همیشه باشد … ******* از سه راه خرد آموخته می شود؛ از طریق اندیشه که اصیل ترین راه است؛ از طریق تقلید که راحتترین راه است؛ و از طریق تجربه